" آناستازیا " (1956) فیلمی بود که در بازگشت دوباره به هالیوود در کنار " یول برینر " دومین جایزه اسکار را برایش به همراه آورد
با ورود مجدد به هالیوود در سال 1957 از " روسولینی " جدا شد و یکسال بعد به ازدواج " لارنس اشمیت " در آمد(تا سال 1975)

اینگرید با بازی در " قتل در قطار سریع السیر شرق " اسکار نقش مکمل را نیز دریافت و به گنجینه افتخاراتش افزود
آخرین فیلم اینگرید " سونات پائیزی " (1978) ساخته کارگردان هموطنش " اینگمار برگمن " و "زنی به نام گلدا " (1982) بود در حالی که از سرطان رنج میبرد
سرانجام این هنرمند نامی تاریخ سینما در 30 آگوست 1982 ، فردای روز تولدش چشم از جهان فرو بست
روحش شاد و یادش همواره گرامی ..

نکاتی ظریف از اینگرید

#تهیه کنندگان هالیوودی تلاش کردند که او در سال 1939 نام اش را عوض کند و نامهای مختلفی مثل " اینگرید بری مان " و " اینگرید لیندستروم " را پیشنهاد کردند.
برگمن قبول نکرد چون معتقد بود تلاشهای زیادی برای تثبیت نام واقعی خود در اروپا انجام داده
# یک نوع گل سرخ بعد از مرگش به نام او نامگذاری شده است
# " لینگرید برگمن " و "شون کانری " در فهرست بزرگترین بازیگران تمام دوران به انتخاب 50000 خواننده یک مجله آلمانی در صدر جدول قرار گرفتند
#در مراسم تشییع جنازه او که در کلیسای" سنت مارتین " برگزار شد هیچ لحظه ای تاثیر گذار تر از زمانی که ویولون نوازی " همچنان که زمان می گذرد " را نواخت نبود
( ترانه ای که نشان عشق او و همفری بوگارت در فیلم " کازابلانکا " است )
#از کار کردن با گاری کوپر لذت می برد چون که در برابر او لازم نیود کفش هایش را دربیاورد ! ( قد اینگرید نسبت به اغلب ستاره های مرد آن دوره بلند تر بود )
#دوست صمیمی نویسنده شهیر " ارنست همینگوی " بود که به او " پاپا " می گفت ، " همینگوی " هم او را در عوض " دختر " خطاب می کرد.
 


 

اینگرید برگمن







متولد 29 آگوست 1915 در شهر استکهلم سوئد
وقتی دو ساله بود مادرش را از دست دادو در دوازده سالگی پدرش که عکاس بود دار فانی را وداع گفت و عمویش سرپرستی اورا بعهده گرفت .
علاقه وافر این دختر تنها وخجالتی به بازیگری باعث ورود وی به مدرسه هنرهای دراماتیک استکهلم در سال 1933شد


اولین حضور اینگرید روی پرده سینما فیلم سوئدی " munkbrogreven " در سال 1935 بود
سپس یکساله مدارج ترقی را سپری کرد و به ستاره بی بدیل سینمای سوئد تبدیل شد
در سال 1937 با دکتر" پیتر لیندستروم" ازدواج کرد که ماحصل آن دختری بنام "پیا " بود
با نمایش فیلم سوئدی " اینترمتزو "در سینماهای امریکا دیوید سلزنیک نهیه کننده مشهور امریکائی او را دعوت به بازسازیاین فیلم کرد که اولین حضور هالیوودی اینگرید و در کنار " لزلی هاوارد " صورت گرفت
این فیلم او را بعنوان بازیگری با چهره معصوم و دوست داشتنی در هالیوود مطرح ساخت
او با بازی در نقش مقابل بزرگانی همچون " اسپنسر تریسی " در فیلم دکتر جکیل و اقای اسمیت و " رابرت مونتگومری " شورش در بهشت (1941) به تجربیات ارزنده ای دست یافت
اما اوج شهرت و محبوبیت وی در سال 1942 و بازی در محبوب ترین رمانتیک قرن " کازابلانکا " در کنار " همفری بوگارت " بود
 







در سال 1943 برای بازی در فیلم " زنگها برای که به صدا در می آیند " نامزد ، و سرانجام اواخر همان سال برای بازی در " چراغ گاز " مفتخر به دریافت جایزه اسکار شد
" طلسم شده " (1945) به همراه " گریگوری پک "، " بدنام " بهمراه " کاری گرانت " (1946) و " در برج جدی " (1949) سه فیلمی بود که برای " آلفرد هیچکاک " کارگردان نامی عالم سینما هنر نمائی کرد
بازی در" ژاندارک " (1949) از دیگر آثار قابل ذکر وی در این سالها بود



شاهزاده نجیب من ،شما کسی هستی که من به دنبالش بودم، من راه های درازی برای پیداکردن شما پیموده ام و هیچکس نمیتواند جایگاه شما را بگیرد.
خدا از طریق پیغام رسانانش با من صحبت کرده و این اراده اوست که من آمده ام تا به شما کمک کنم ، تا شما شاه فرانسه باشید( ژاندارک ، نقش محبوب عمر اینگرید بود که بارها و بارها آن را ایفا کرد )

در سال 1950 به دعوت روبرتو روسولینی کارگردان صاحب نام ایتالیائی برای بازی در فیلم " استرومبولی " به ایتالیا رفت و در حالی که همسر و فرزند وی در آمریکا به سر می بردند شایعاتی مبنی بر روابط عاشقانه وی و روسولینی خدشه زیادی به شخصیت هنری پاک و معصوم او وارد کرد تا آنجا که مجبور شد هفت سال دور از هالیوود زندگی کند

در این مدت با روسولینی ازدواج کرد و صاحب دو دختر دوقلو و یک پسر شد ( یکی از این دخترها " ایزابلا " بود که بعدها به ازدواج مارتین اسکورسیزی در آمد)
حاصل هنری اقامت اروپائی وی سه فیلم " اروپای 51 " (1951) ، " سفر در ایتالیا " و " ما زنها " ( 1953) و چند تئاتر بود



فیلم شناسی :
.عروس راهبه ها (1934)
.خانواده سوئدنهیلم (1935)
.اینترومتزو ، نسخه سوئدی (1936)
.اینترومتزو ، نسخه هالیوودی (1939)
.شبهای ژوئن (1940)
.چهار فرزند آدام هد (1941)
.دکتر جکیل و مستر هاید (1941)
.شورش در بهشت (1941)
.کازابلانکا (1942)
.زنگها برای که به صدا در می آیند ؟ (1943)
.چراغ گاز (1944)
.ناقوسهای سنت مری (1945)
.ساراتوگ ترانگ (1945)
.طلسم شده (1945)
.بدنام (1946)
.طاق نصرت (1948)
.ژانداک (1949)
.در برج جد (1949)
.استرومبولی (1950)
.اروپای 51 (1951)
.سفر در ایتالیا (1953)
.ما زنها (1953)
.آناستازیا (1956)
.النا و مردان (1956)
.بی احتیاط (1958)
.مهمانسرای ششمین خوشبختی (1958)
.آیا برامس را دوست دارید ؟ (1961)
.دیدار (1964)
.رولزرویس زرد (1964)
.گل کاکتوس (1969)
.قدم زدن زیر باران بهاری (1970)
از میان پرونده های در هم ریخته خانم بازیل (1973)
.قتل در قطار سریع السیر شرق (1974)
.مسئله زمان (1976)
.سونات پائیزی (1978)
.زنی به نام گلدا (1982)

منابع و عکسها :
http://www.imdb.com/name/nm0000006/bio
http://javanestan.com/forum/showthread.php?tid=84
http://www.leninimports.com/ingrid_bergman_gallery.html
http://silverscreensirens.com/bergman.htm
و مجله "دنیای تصویر "