James Dean جیمز بایرون دین هشتم فوریه سال ١٩٣١ در شهر فیرمونت، واقع در ایالت ایندیانای امریکا متولد شد. جیمز از کودکی به نمایش و بازیگری علاقهمند بود. وی در خانه با کمک مادر و عروسکهای خود به اجرای نمایش میپرداخت. در نه سالگی مادرش بر اؤر بیماری سرطان درگذشت. مرگ مادر، درماندگی و وضعیت مالی نامطلوب پدر سبب گشت وی به عمهاش آرتنه نیزلو سپرده شود. به این ترتیب جیمز تا اتمام تحصیلات دوره دبیرستان نزد عمه و عموی خویش زندگی کرد. او طی تحصیل به بازیگری و اجرای نمایش روی آورد و تحت آموزش آدلاین نال مدرس بازیگری در مسابقات هنری شرکت کرد و توانست مقام بهترین بازیگر را کسب کند.
سال ١٩٤٩ به کالیفرنیای جنوبی رفته و وارد کالج سانتامونیکا میگردد، یک سال بعد از همین کالج به دانشگاه ؤثئخ راه پیدا کرده و در رشته تئاتر ؤبتنام میکند. با بازی در یک آگهی تبلیغاتی کار حرفهیی خود را آغاز میکند و همزمان در نقشهای کوتاهی از فیلمهای نیزههای استوار، کسی دختر مرا دیده? حضور یافته و در رادیو نیز شروع به فعالیت میکند. در سال ١٩٥١ به توصیه یکی از استادانش به نام جیمز ویتمور راهی نیویورک شد و در تئاتر برادوی به بازیگری پرداخت.و ی با ایفای نقش پسربچهیی عاصی در نمایش پلنگ دریا مورد تحسین و تشویق منتقدان قرار گرفت. در همان سالها جیمز علاوه بر تئاتر در نقشهای کوتاه تعدادی از برنامههای تلویزیونی نیز ظاهر میگردد. سال ١٩٥٤ آغاز دوران شکوفایی و نوید ظهور استعداد بیپایان جیمزدین با نقشآفرینی در نخستین فیلم بلندش شرق بهشت ساخته الیاکازان بود. او در این فیلم در نقش جوانی سرکش، پریشان و عصیانگر حضور یافته و بتدریج به اوج میرسد. جیمز دین شخصیتی انقلابی و نمودی از آشوب و اعتراض جوانان دهه پنجاه بوده. الیاکازان درباره وی میگوید: جیمز همیشه آدمی تکرو، لجوج، اخمو و مغرور به نظر میرسید. شاید همین ویژگیهای او بود که برای نقشش در فیلم مناسب تشخیا داده شده. خانم وینزلو نیز درباره جیمز دین میگوید: در او چیزی متفاوتتر از دیگران وجود نداشت. تنها او قدرتی عجیب داشت که انسان را با احساساتش همراهی میکرد. نمایش شرق بهشت موفقیت چشمگیری برای جیمز به ارمغان آورد و او را تبدیل به یک ستاره کرد. یکی از منتقدان هالیوود درباره او نوشت: من مبهوت و شگفت زدهام. به هیچ وجه نمیتوانم به یاد بیاورم که تاریخ سینما زمانی اینگونه مرد جوانی را با چنین نیرویی، با این استعداد عظیم و خلاق به خود دیده باشد. شورش بیدلیل ١٩٥٩ ساخته نیکلاس ری، دومین فیلم بلند جیمز دین بود که در آن به نقش جوانی ظاهر گشت که آرزو داشت دیگران او را درک کنند. ژرژ سادول منتقد سینما درباره این فیلم مینویسد: تصویر تکان دهندهیی که جیمز دین از جوانی رنج دیده به دست میدهد، تصویری از شخصیت خود اوست و بلوجین و کاپشن او، طی دهه پنجاه، لباس رسمی سایر شورشیان بیدلیل شد. این بررسی چشمگیر جوانان بیآرام، روحیات لطیف یا طعنهآمیزشان قطعاص یکی از بهترین فیلمهای شخصی نیکلاس ری است. موفقیت و تسلط جیمز دین باعث شد نیکلاس ری هنگام فیلمبرداری به او آزادی عمل بیشتری بدهد. جیم باکوس، همبازی دین، در این باره مینویسد: باید بگویم که اولین بار در تاریخ سینما بود که جوانی بیست و چهار ساله که تنها تجربه بازی در یک فیلم را داشت میتوانست عملاص به این راحتی، با کارگردان فیلم همراه شود. جیمی بر رئالیسم مطلق پافشاری میکرد و وقتی که به گذشته مینگرم متحیر میشوم که چگونه توانستهایم چنین صحنههای پرقدرت را بگیریم بدون آنکه کسی زخمی شود.دین برای ارایه نقش خود در فیلم شورش بیدلیل به میان گروههای جوانان لسآنجلسی رفته و از نزدیک با خلقیات و روحیات آنان آشنا میشود. او که از بازیگران شیوهگرا آکتورز استودیو بود در این باره مینویسد: من اخلاقاص احساس مسوولیت میکنم که به این جوانان یک آلترناتیو را نشان دهم همان چیزی که نیکلاس ری انجام داد از این رو در پی یک آمیختگی رئالیستی هستم و همچنین در پی پایان آشتیناپذیر برای فیلم شورش بیدلیل. جیمز دین برای ایفای نقش در این فیلم مورد تحسین فراوان قرار گرفت. فرانسواتروفو، فیلمساز فرانسوی درباره او گفت: جوانی در وجود جیمز دین دوباره متولد میشود نه آن چیزی که ما بطور معمول از دیگران سراغ داریم. بلکه اساساص به گونهیی استادانهتر، تواضع احساسات، وجودی ناب و اخلاقی... تمایل همیشگی جوانا ن به اینگونه شهامتپذیری... و تاسف از اینکه جوان همیشه خود را جدا از جامعه احساس میکند. کاریکاتور زیبایی از جیمز دین
آخرین فیلم جیمز دین غول ١٩٥٦ ساخته جرج استیونسن است. او در این فیلم نیز با یکی دیگر از کارگردانان سرشناس امریکا همکاری کرد، با این تفاوت که استیونسن برخلاف الیاکازان و نیکلاس ری اعتقادی به بازیگران شیوهگرا نداشت. وی تابع الگو و متدهای قدیمی هالیوود بود. دنیس هاپر همبازی جیمی در فیلم میگوید: جیمز دین جزو اولین بازیگران سینما بود که فیالبداهه کار میکرد، آن هم در زمانی که همه بازیگرها، کلمه به کلمه فیلمنامههایشان را از حفظ بودند. من از او درسهای بسیاری فرا گرفتم. او میگفت: آدم باید نسبت به همه چیز، باز نگاه کند. جرج استیونس بعدها در مصاحبهیی درباره جیمز دین میگوید:او شخصیت فیلم را به درستی میشناخت. این نهایت قدردانی و احترام من است که از او به عنوان یک هنرپیشه انجام میدهم. سرانجام جیمز دین در سن ٢٤ سالگی براؤر تصادف در یکی از بزرگراههای کالیفرنیا جان خود را از دست داد. مرگ نابهنگامش نیز عصیان همیشگی او را جاودان کرد و اسطوره او را ابدی ساخت. وی تنها با سه فیلم به افسانه ها پیوست. مارتین شین در مصاحبهیی گفت: اگر مارلون براندو روش بازی مردم را تغییر داد، جیمز دین روش زندگی مردم را دگرگون کرد.
تولد: 8 فوریه 1931 – مرگ: 30 سپتامبر 1955 |